آذر سپهوند؛ محمدحسین ایراندوست؛ اسماعیل علیخانی
چکیده
ابنسینا برای اثبات فاعلیت ( و یا خالقیت ) خداوند که یکی از پر چالشترین مسائل الهیات و فلسفه است، تلاش مضاعفی انجام داده است؛ چه وی در تبیین این مسئله از یک سو با فیلسوفان مشّائی- که خود وی نیز از پیروان همین نحلة فلسفی است- در نزاع واختلاف است و از سوی دیگر، گرفتار مشاجره و نفی و انکار شریعتمداران در مسئله است. این اختلاف بهاندازهای ...
بیشتر
ابنسینا برای اثبات فاعلیت ( و یا خالقیت ) خداوند که یکی از پر چالشترین مسائل الهیات و فلسفه است، تلاش مضاعفی انجام داده است؛ چه وی در تبیین این مسئله از یک سو با فیلسوفان مشّائی- که خود وی نیز از پیروان همین نحلة فلسفی است- در نزاع واختلاف است و از سوی دیگر، گرفتار مشاجره و نفی و انکار شریعتمداران در مسئله است. این اختلاف بهاندازهای است که او بحث « حادث و قدیم » عالم که یکی از مبانی اصلی این مسئله است را مسئلهای « جدلی الطرفین» نامیده است، بدین معنی که هم میتوان در جهت اثبات و هم در جهت ابطال آن برهان اقامه کرد. در نزاع با مشائیان، وی تلاش کرده است تا ازلی بودن ماده را که ارسطوئیان به آن قائلاند، ابطال کند و در نتیجه، حدوث عالم را اثبات کند و در تقابل با متکلمان نیز تلاش کرده است تا میان حدوث ذاتی عالم وحدوث زمانی آن تفاوت قائل شود و در ادامه میان قدیم ذاتی و قدیم زمانی فرق قائل شده است و میگوید، مانیز همچون متکلمان بر این باوریم که در نظام هستی، تنها یک موجود قدیم ذاتی وجود دارد وآن هم وجود خداست، لیکن بر این باوریم از آنجا که موجودات قدیم زمانی( عقول مفارق) به لحاظ ذات خود، موجود ممکن الوجوداند، داغ معلولیت بر پیشانی شان حک شده است و هیچگونه توهم و تصور بی نیازی از علت در بارۀ آنها نمیرود تا کسی ادعا کند که : اعتقاد به موجودات مجرد ازلی غیر از خدا، ناسازگار با توحید پروردگار است؛ آنچنانکه متکلمان پنداشتهاند. این مقاله باروش توصیفی و تحلیلی و با تمرکز بر متون اصلی ابنسینا نوشته شده است.